میدانم که هفته قبل کم کار بودهام اما اجازه بدهید دلیل این کم کاریام را برایتان شرح دهم.برای همین باید درباره یکی از عادتهایم برایتان بگویم.من به کتاب خواندن علاقه فراوانی دارم و اگر هر چند وقت یک بار ،یک کتاب خوب نخوانم نمیتوانم بر روی کارهای دیگرم از جمله وبلاگ نویسی تمرکز کافی داشته باشم.
هفتهای که گذشت بیشتر وقت فراغت خودم را بیشتر به خواندن کتاب اختصاص دادم و توانستم خواندن یکی دو کتاب خوب را شروع کنم البته یکی از کتابهایی که چند فصل از آن را خواندم رمان بابا لنگ دراز نوشته جین وبستر بود که خواندن آن باعث شد تا یاد یک تکنیک در وبلاگ نویسی بیفتم و بهانهای شد تا این پست را بنویسم.
پس اول اجازه بدهید از رمان بابا لنگ دراز شروع کنم که در آن جروشا ابوت دختری که در یتیم خانه زندگی میکند بعد از نوشتن یک انشا با عنوان «چهارشنبه نحس» نظر یکی از افراد خیر را جلب میکند.این فرد خیر که دوست دارد ناشناس بماند چون پی به استعداد نویسندگی جروشا ابوت پی برده ،سرپرستی او را بر عهده میگیرد و او را به دانشگاه میفرستد تا در نهایت به یک نویسنده بزرگ تبدیل شود.
این آقای جان اسمیت یا همان بابا لنگ دراز از جودی ابوت میخواهد که هر ماه یک نامه برای او بنویسد و در آن روند پیشرفت خودش در دانشگاه را گزارش دهد.چون فکر میکند که نامهنگاری منظم راهی است که به بهترین شکل میتواند استعداد نویسندگی را در جروشا ابوت تقویت کند اما در عین حال جودی ابوت نباید این انتظار را داشته باشد که آقای جان اسمیت به نامههایش پاسخ دهد.او بدون آن که بداند نامههایش اصلا خوانده میشود یا نه؛ باید به طور منظم برای بابا لنگ دراز نامه بنویسد.
سرتاسر رمان بابا لنگ دراز از نامههایی تشکیل شده است که جروشا ابوت( که بعدا اسم خود را به جودی ابوت تغییر میدهد ) به آقای جان اسمیت یا همان بابا لنگ دراز مینویسد.وقتی نامههای جودی را در این کتاب میخواندم مانند این بود که دارم یک وبلاگ شخصی را میخوانم و درست به همان اندازه برایم جذاب بود.
اما با خواندن کتاب بابا لنگ دراز یک نکته در وبلاگ نویسی به یادم آمد که مدتها پیش میخواستم درباره آن بنویسم.
این نکته خیلی ساده است اگر میخواهید همواره انگیزهای برای نوشتن داشته باشید و همینطور هر بار که پستی مینویسید کارتان بهتر از قبل باشد باید نوشتههایتان را خطاب به یک خواننده خاص بنویسید خوانندهای که مطالب شما را همواره میخواند. البته اگر این خواننده را بشناسید خیلی بهتر است و میتوانید مطالب خودتان را خطاب به او بنویسید.اما اگر چنین کسی را که با علاقه و توجه کامل مطالب شما را بخواند، سراغ ندارید میتوانید نوشتههایتان را خطاب به یک خواننده خیالی بنویسید.
و این درست همان کاری است که جودی ابوت در رمان بابا لنگ دراز انجام میدهد او هر بار باید نامههایش را خطاب به کسی مینویسد که هرگز او را ندیده است و تنها سایهای از او را بر روی دیوار مشاهده کرده است و حدس میزند که او فردی قد بلند باشد و از این رو او را بابا لنگ دراز مینامد ،جودی ابوت حتی اسم واقعی بابا لنگ دراز را نمیداند فقط میداند که نامههایش را باید به اسم جان اسمیت پست کند.
اما آنچه که واضح است این است که این روش واقعا جواب میدهد من خودم بارها این روش را تجربه کردهام.وبلاگ نویسان حرفهای هم توصیه میکنند هر بار مطلبی مینویسم یک خواننده را در ذهن تجسم کنیم و مطلب خودمان را خطاب به او بنویسیم.
در پایان امیدوارم که از این پست کوتاه جمعه این هفته هم خوشتان آمده باشد.
سلام
مطلب جالبی بود
ممنون
سلام.ممنون از معرفی کتاب.ضمنن اگر مطالب خطاب به افراد خاصی باشه رو قبول دارم.
چقدر این پست خوب بود
صمیمی، جذاب و آموزنده
به هنگام مطالعهی متن، تصاویر کارتون بابا لنگدراز جلوی چشمانم آمد و کلی برایم خاطره ساز شد
روز جمعه خوبی داشته باشید جناب میرزایی عزیز
ممنون :)